جامعه مدنی در ایران
ایرانی ها در مورد جامعه به ساختار طبقاتی آن توجٌهی خاص نموده اند . در زمان های گذشته ، فکرمی کردند جامعه به سه طبقه ی کاملا" متمایز تقسیم شده است که هرکدام ثلثی از جامعه را تشکیل می دهند :
- طبقه یک شامل اشراف
- طبقه دو از مردم متوسط
- طبقه سه که شامل مردمان گروههای پائین جامعه می شود .
از زمان انقلاب اسلامی سال 1357 به بعد اسامی جدیدی به این سه طبقه داده اند :
- ثروتمندان که همیشه و همه جا در مدٌ نظر هستند
- طبقات متوسط
- مستضعفان ، محرومان یا باصطلاح اقشار آسیب پذیر
امٌا در عمل جامعه ایرانی همیشه بسیار بیش از این پیچیده بوده است که بتواند به این آسانی به سه بخش تقسیم شود ؛این طبقات فرضی بزرگ هرکدام در واقعامر به چند و چندین گروه اجتماعی در هم پیچیده تقسیم می شوند که تفکیک و تشخیص آن به منظور مقدمه ای از جامعه های مدنی اگر غیر ممکن نباشد لااقل بسیار دشوار است .
ترجمه آزاد از :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Soci%C3%A9t%C3%A9_iranienne
( بقیه مطلب را در منبع اصلی ملاحظه فرمائید )
براین اساس برخی از جامعه شناسان غربی تشکیل جامعه های مدنی در ایران را در عمل تقریبا" غیر ممکن می دانند و به فرهنگ ریشه دار ایرانی ، تجربیات ناموفق گذشته در راه استقرار جوامع مدنی در این کشور ، و پیچیدگی جامعه ایرانی ، اشاره دارند ؛ امٌا برخی دیگر که بیشتر متاثر از مکتب جامعه شناسی سیاسی انگلوساکسون مینمایند همچنان به نهضتی گسترده در توسعه و ترویج جامعه های مدنی معتقد باقی مانده اند .
شاید از دیدگاه جامعه شناسان بزرگ جهان ، ایرانیان مردمانی هستند که دوست دارند گلٌه ای عمل کنند و فلٌه ای با آنان رفتار شود ؟!